در پی خویش

ساخت وبلاگ

مدتی بود خودمو گم کرده بوده بودم

احساس میکنم دارم به خودم نزدیک میشم شایم دارم از خودم موجودی بهتر میسازم

احساساتم رو میتونم بیشتر کنترل کنم و یه جورایی بگم فرمون ذهنم رو دستم گرفتم

من یه ادم به شدت احساساتی هستم ‍پس یخاطر همین خیلی بد عصبانی میشم

نیاز دارم درک بشم توسط دوستانم و راهنماییم کنن!

بعضی وقتا باعثش خودشونن!!

دیشب داشتم به این فکر میکردم دوست صمیمیم چقد راحت من رو ناراحت میکنه و وقتی ازم ناراحت بشه نمیاد و بشینه حرف بزنه یا بصورت مستقیم چیزی که میخواد رو بگه

این کار خیلی ناراحتم میکنه دوست داشتم میومد از ناراحتیش بصورت مستقیم میگفت...

بعضی ادم ها انگار متوجه خودشون نیستن :(

الان همین رفتاری که گفتم رو میشه که بد انجامش داد :|

یعنی به جای اینکه شخص رو اماده کنه برای حرفاش میاد  خیلی بی مقدمه میگه و خلی منو ناراحت میکنی تو دلمو بد شکوندی (بعضی وقت ها این کار جوابه) و یا این که بد تر از این :حرفشو تو جمع بگه

گاهی باید خودمونو به جای طرف مقابلمون بذاریم شاید بیشتر تونستیم درکش کنیم! 

اما دوستم با طعنه و تیکه انداختن کلا کارشو راه میندازه!به شدت اون لحظه احساس تیر کشیدن در قلب میکنم و اروم میشم؛ منظورم از اروم شدن این که ساکت و ناراحت میشم

شاد این روز ها بیشتر بیام و بویسم ولی از این که این لحظه همراهم بودین ممنون :)

ازهمه جاقشنگ......
ما را در سایت ازهمه جاقشنگ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cmarrryaaamc بازدید : 63 تاريخ : پنجشنبه 11 ارديبهشت 1399 ساعت: 1:42